سلام بر تمامی شما خوبان.
امیدوارم حال همگیتون خوب باشه و ایام به کام.
ما هم در خدمت مقدس سربازی از میهن محافظت می کنیم.امروز بنا به تولد 26 سالگیم (حالا که هیشکی اینجا نیست لااقل خودم به خودم تبریک بگم دیگه!) مرخصی داخل شهری گرفتم تا هم هوایی عوض کنم و هم به این مناسبت خودمی وبلاگ رو اپ کنم ، در ضمن از فردا میریم اردوگاه 3 روزه ( گذراندن شرایط سخت ) و این مرخصی که به هزار زور(فردا باید در عوضش نگهبانی بدم!) گرفتم برای پیش زمینه خوبه به نظرم.
فکر کنم این اولین 12 مردادیه که شیراز نیستم و توی یه شهر دیگه دارم گذر ایام می کنم.
همیشه توی ذهنم بود که 26 سالگی چه جوریه ، آخه به یه نحوی نقطه ی عطف زندگی خیلی از آدمهای موفق 26 سالگی بوده ، حالا ما 26 سالمون تموم شد نمی دونم تا الانش خوب بوده یا نه یا از حالا به بعد عالی هست یا نه !
این روزها توی آسایشگاه پادگان خیلی از بچه ها در وقت آزاد و حتی در سر برخی کلاسها حسابی کتاب خون شدن ، یه کتاب که میاد تقریبا دست 10-15 نفر می گرده ، کتابهای مرسوم از دکتر شریعتی و پائولو کوئیلو هستش که حداقل برای خود من خیلی عالی و مفید بودن ،ایشالا بعد از آموزشی اگه توی مرخصی پایان دوره مشکلی پیش نیاد حتما در موردشون بیشتر می نویسم.
آها راستی دعا کنید حداقل توی تقسیم جائی بیافتم که به خیر و صلاحم باشه ! ما که دیگه همه چیز رو سپردیم دست خودش .
دوره ی قبل زیباترین تقسیمهای ممکن انجام شده بود ، اکثر شیرازی ها در سیستان و بلوچستان به ملت خدمت می کردن و ... البته خوب خود شیراز و جاهای بهتر هم مثل تبریز و کرمان(!) و ... هم بوده .بچه ها مدام به شوخی به همدیگه خبرهای زاهدان و درگیری با دارو دسته ی عبدالمالک (از افراد شرور منطقه ) رو می دن ! بعضی وقتها که خبرهای درگیری از اون منطقه رو از تلویزیون می بیینیم و می شنویم همچین این صحبتها با قاطعییت بیشتری هم بیان میشه! اما در کل خوبه!
خوب دیگه کم کم باید برم تا هم چرخی در شهر بزنم و هم زودتر برگردم و برای فردا آماده شم.
تا بعد روزگارتان زیبا ، خدانگهدار.
کلمات کلیدی: